از یک میله تو سرش جان سالم به در برد!
.............................. .............................. .............................. ..........................
............................. .............................. ..............................
.............................. .............................. ..............................
.............................. .............................. ..............................
.............................. .............................. ..............................
.............................. .............................. ..............................
.............................. .............................. ..............................
.............................. .............................. ..............................
.............................. .............................. .............................. ..........................
از ضربه چاقو به سرش جان سالم به در برد!
«آلسید مورنوس» به همراه برادرش مشغول شست و شوی شیشه های یک آسمان خراش در نیویورک بودند که ناگهان داربست فرو می ریزد و آنها از طبقه 47 به کف پیاده رو می افتند. برادر آلسید در جا کشته می شود و خود آلسید به قدری حالش وخیم بود که پزشکان او را به اتاق عمل منتقل نکردند و در روی تخت بخش اورژانس او را عمل کردند. آلسید مورنوس سه هفته در کما بود و سرانجام روز عید کریسمس چشم گشود. با توجه به اینکه احتمال زنده ماندن حتی پس از سقوط از طبقه چهارم 50 درصد است ، مورناس واقعا خوش شانس بوده است.
زندگی با 11 میله آهنی در بدن
«کاترینا بورجس» 17 ساله، طی یک سانحه ی رانندگی به قدری مجروح شد که پزشکان معتقد بودند دیگر هرگز نمی تواند روی پاهای خود بایستد. او در این حادثه دچار شکستگی گردن، ستون فقرات، لگن و پای چپ شد و هر دو ریه او نیز پاره شدند. پزشکان توانستند با 11 میله آهنی و شمار زیادی پیچ و مهره، استخوان های او را به هم وصل کنند تا جوش بخورند. اکنون با گذشت 5 ماه از آن حادثه استخوان ها ی شکسته جوش خورده اند و کاترینا دیگر نیازی به مصرف دارو های مسکن ندارد.
118 روز زندگی بدون قلب
« دزانا سیمونز » پس از چند ماه انتظار، زمانی که متوجه شد یک قلب برای پیوند جای قلب بزرگ شده اش پیدا شده، بسیار خوشحال شد. اما شادی او مدت زیادی دوام نیافت چراکه مدتی پس از پیوند، قلب جدید او دچار مشکل شد. پزشکان مجبور بودند قلب پیوندی او را خارج کنند در حالی که دیگر قلبی برای پیوند نداشتند. تنها کاری که پزشکان تا زمان پیدا شدن قلب جدید می توانستند انجام دهند این بود که دو بمپ مصنوعی در بدن او کار بگذارند تا عمل خون رسانی را انجام دهند. دزانا 4 ماه با این پمپ ها زندگی کرد و سرانجام در 29 اکتبر سال گذشته یک قلب جدید به او پیوند زدند و این بار قلب جدید او مثل ساعت کار می کرد.
«مارتین جونز »42 ساله 10 سال پیش هنگام کار در یک کارگاه اوراقی و به دلیل پاشیدن آلومینیوم در چشمانش بینایی خود را از دست داد . اما چند ماه پیش با یک عمل حراحی واقعا عجیب بینایی خود را دوباره بدست آورد. او طی این حادثه دچار 37 درصد سوختگی شد، چشم چپش تخلیه و چشم راستش بینایی خود را از دست داد.
متخصصان ابتدا سعی کردند با سلول های بنیادی نابینایی او را برطرف کنند ، چون این عمل موفقیت آمیز نبود آنها روش جدیدی را به کار گرفتند. ابتدا یکی از دندان های مارتین را کشیدند و بعد آن را فرم دادند و تراشیدند تا بتوانند یک عدسی مصنوعی روی آن سوار کنند. پس از آن پزشکان سه ماه دندان آقای جونز را به گونه های وی پیوند زدند تا رگ های خونی و بافت زنده در آن به جریان بیافتد. سپس دندان زنده را به کره چشم وی منتقل کردند و وی ظرف دوهفته بینایی خود را بدست آورد. او توانست همسرش را که 4 سال پیش با او ازدواج کرده بود دوباره ببیند.
آقا و خانم« گیمبل» که بی صبرانه منتظر به دنیا آمدن دختر های دوقلوی خود بودند، با یک انتخاب بسیار تلخ و دشوار مواجه شدند . پزشکان به آنها اطلاع دادند که یکی از دختران آنها باید بمیرد، در غیر این صورت هر دو مرده به دنیا خواهند آمد.
دوقلوها دچار سندروم TTTT (Twin-to-twin transfusion syndrome)بودند شرایطی که در آن رگ های خونی دوقلوها مشترک است و در صورت عدم مداخله پزشکی هر دو پس از به دنیا آمدن می میرند ، اما اگر یکی از این دوقلو ها در رحم مادر بمیرد دیگری شانس زنده ماندن دارد. به همین دلیل خانم و آقای گیمبل باید بین دو دختر خود یکی را انتخاب می کردند. آنها در حال تصمیم گیری بودندکه یک پزشک سوئدی آنها را از این انتخاب تلخ نجات داد. او به همراه یک تیم پزشکی دوقلوها را در رحم مادر عمل لیزر کرد تا آن رگهای مشترک را بسوزانند. این عمل با موفقیت انجام شد و دو ماه بعد هردو دختر زنده به دنیا آمدند.
«جوردن تایلور» در یک سانحه راننگی جمجمهاش از ستون فقراتش جدا شد که در دنیای پزشکی به آن «قطع ارتوپدیک سر» میگویند. در این مواقع مجروح یک درصد احتمال زنده ماندن دارد اما امید خانواده ی تایلور و دعا هایی که مردم پس از شنیدن داستان جوردن برای او می کردند او را زنده نگاه داشت.
او بلافاصله پس از حادثه تحت یک عمل جراحی قرار گرفت که طی آن جراح با یک صفحه فلزی، چند پیچ و مهره و چند میله پلاتینی جمجمه را به ستون مهرهها وصل کرد. سه ماه بعد جوردن از بیمارستان مرخص شد و حالا دوباره به مدرسه میرود.
«کانی کالپ» زنی 46 ساله و اهل اوهایو است که اولین دریافت کننده پیوند صورت در امریکا بود. در سال 2004 شوهرش با یک اسلحه به صورت او شلیک می کند و پس از آن یک تیر هم به خودش می زند. هر دو آنها زنده ماندند. مرد به 7 سال زندان محکوم شد و زن تحت چندین عمل حراحی قرار گرفت . در اثر شلیک گلوله، بینی ، گونه ها و لب های کالپ کاملا متلاشی شده بودند و هیچ یک از عمل ها جراحی نتوانست چهره ی وحشتناک او را ترمیم کند تا اینکه سرانجام در آخرین عمل جراحی 80 درصد صورت کالپ را با اجزای صورت یک زنی که تازه مرده بود جایگزین کردند. این عمل چهارمین پیوند صورت در جهان به شمار می رفت. هر چند چهره او هنوز عجیب است ولی میتواند صحبت کند، لبخند بزند و دوباره طعم غذا را بچشد.
دستی که طعمه ی کوسه شد
«گلن اورگیاس» جوان سی و سه سالهای است که هنگام موجسواری در ساحل سیدنی با حمله یک کوسه روبهرو شد و دستش از بازو جدا شد. دست او تنها از طریق یک تکه پوست 3 سانتیمتری به ساعد وصل بود ولی به خاطر وضعیت جسمانی مطلوب گلن و سرعتی که او را به بیمارستان رساندند ، یک تیم پزشکی موفق شد دست او را دوباره پیوند بزند.
دیود بلانکارت21 سال پیش طی یک حادثه موتورسواری فلج شد و محکوم به زندگی روی صندلی چرخ دار . اما دو سال پیش در اثر نیش یک عنکبوت به طور معجزه آسایی توانست دوباره روی پاهای خود بایستد .
آبشار آتشین- پارک ملی یوسمتی
این مکان سال ???? به نام پارک ملی شناخته و معرفی شد. اینجا مشهورترین مکان زمین از لحاظ زمین شناسی، چشمههای آب گرم و آبشارها محسوب میشود و آبشار «آتشی» منطقه ال زیباترین چشم انداز این منطقه است.
چشم انداز فوق العاده این آبشار به خاطر بازتاب نور خورشید که از زاویه خاصی به آن میتابد ایجاد میشود. این منظره نادر را تنها میتوان در دوره ? هفته ای در اواخر فوریه مشاهده کرد. برای گرفتن چنین صحنه فوق العاده ای عکاس اغلب باید متحمل سالها صبر و رنج شود. دلیل این انتظار نیز این است که پیدایش این صحنه بستگی به برخی عوامل طبیعی دارد که در همان زمان باید به وقوع بپیوندد، پس شانس هم باید با عکاس یار باشد!
اولین عامل مربوط به شکل گیری آبشار است. این آب از آب شدن برف و یخی که از بالای کوه میآید تامین میشود. این یخها بین ماههای دسامبر و ژانویه تا آخر فوریه آب میشوند تا موقعی در اواخر فوریه که هیچ برفی برای آب شدن باقی نمیماند.
عامل دوم مربوط به زاویه خاصی است که خورشید باید با آن درجه بر آبها بتابد تا چنین منظره ای پدیدار شود. موقعیت خورشید باید دقیقا در یک نقطه خاص در آسمان باشد. این اتفاق نیز فقط در ماه فوریه و چند دقیقه کوتاه در هنگام تاریکی شب روی میدهد. پس اگر روزی که آسمان ابری است به آنجا بروید یا اگر عاملی مزاحم جلوی خورشید را بگیرد مجبور خواهید شد از چهره ناراحت خودتان روبروی آبشار عکس بیندازید! بد نیست این حقیقت را نیز بدانید که آب و هوای پارک ملی اغلب اوقات غیر قابل پیش بینی است. اینها را گفتیم تا شرایط سختی که عکاس برای گرفتن این عکسها متحمل شده را درک کنید !!
این مرد نیمی از مغز خود را در یک نزاع غیرمعمول در میامی فلوریدا از دست داده است ولی به طور معجزه آسایی زنده مانده است ...
رسانههای «ترکیه» از تولد یک بره مرده با سر انسان در یکی از روستاهای این کشور خبر داده و اعلام کردند:
وقوع چنین رویدادی یک واقعه عجیب و در عین حال بیسابقه است. درگزارش یکی از روزنامههای « ترکیه » آمده است که هفته گذشته یک بره از یک گوسفند در یکی از روستاهای « ازمیر » به دنیا آمد، اما زنده نماند. نکته جالب در تولد این بره مرده آن است که این حیوان صورت انسان دارد و باعث شد تا دامپزشکی که مسوولیت به دنیا آوردن آن را داشته باشد به شدت شوکه شود.
«ارهانالی بول» ـ دامپزشک مسوول ـ در مصاحبهای با رسانههای دولتی ترکیه، خاطر نشان کرد: من برای زنده نگهداشتن مادر مجبور به عمل شدم. من پیش از این گوساله دو سر و چهار چشم و حتی پنج پا هم دیده بودم، اما تولد این بره با سر انسان بسیار غیرقابل باور است.
وی یادآور شد: من احتمال میدهم که به دلیل ازدیاد و انباشت ویتامین A در بدن گوسفند مادر، این بره به چنین وضعی به دنیا آمده باشد.
گفتنی است، سال گذشته نیز در «زیمباوه» چنین برهای به دنیا آمد و حتی چند ساعت نیز زنده ماند، اما به شدت باعث ترس و وحشت مردم روستایی شده بود.
فرماندار استان «ازمیر» نیز اضافه کرد: تولد این بره مرده با سر انسان بسیار دلهرهآور و ترسناک است. تا به حال چنین چیزی را ندیده بودم، انگار که سر انسان بر روی بدن برهای باشد
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی